ABOUT داستان های واقعی

About داستان های واقعی

About داستان های واقعی

Blog Article

شهر سنت فرانسیس ویل به طور طبیعی تاریخ بی‌رحمانه‌ای از برده‌داری داشت و امروزه یکی از روح‌زده‌ترین مکان‌های آمریکا محسوب می‌شود.

سرانجام، اون گفت: “من صد دلار به تو می پردازم!” و پول رو جلوی فروشنده نگه داشت.

اشعار زیبای عید غدیر خم و مجموعه شعر کوتاه درباره امام علی (ع)
مجله
وقتی که مرد غریبه به ماشین رسید، صورتش را به شیشه‌ی ماشین چسباند و با چشمانی سرخ و دیوانه‌وار به دختر خیره شد. موهای مرد آشفته و کثیف بود. روی صورتش نیز زخم‌هایی عمیق خودنمایی می‌کرد.

اما این روش با وجود منطقی که ظاهراً داشت، در واقعیت ناکارآمد بود. چراکه بیماران کاتالپسی در حالت حمله‌های کاتاتونی اصلاً درد را حس نمی‌کردند. بنابراین در عمل این معاینات اوضاع را وخیم‌تر نیز می‌کرد. به این جهت نه‌تنها فرد به اشتباه زنده‌زنده دفن می‌شد، بلکه قبل از تدفین مجانی شکنجه هم می‌شد! داستان‌های ترسناک واقعی از زنده به گور شدن به استفاده از تابوت‌های ایمن نیز دامن زدند.

مک نامارا با تعدادی از قربانیانی که جان سالم به دربرده بودند مصاحبه کرد، وقایع و نظر کارآگاهان پرونده را کنار هم چید و یک اثر تحقیقاتی به نام به تاریکی خواهم رفت را پدید آورد.

من هم كه در آن زمان دختری بی‌تجربه بودم، مجید اولین مردی بود که به طور جدی پا به زندگی من گذاشته بود و تا قبل از او پيش نيامده بود كه با پسری به‌طور جدی صحبت کنم و خیلی درکی از ازدواج نداشتم. فقط همین را می‌فهمیدم که می‌توانم به مجید به عنوان مرد زندگی نگاه کنم و او تکیه‌گاه خوبی برایم خواهد بود. آن زمان دانشجو بودم و وقتی یک‌سال بعد از ازدواج درسم تمام شد دیگر به دنبال ادامه تحصیل نرفتم.

حتی میهمانان ادعا کرده‌اند که یک گاوچران را دیده‌اند که در اتاق ۴۲۸ در پای تختشان ظاهر شده است. این واقعیت که میهمانان می‌توانند، نواختن پیانو در شب توسط بنیانگذار فلورا استنلی را بشنوند، چندان دلهره‌آور نبود اگر این موضوع که او ۸۰ سال است که مرده، واقعیت نداشت.

در سپتامبر ۱۹۴۴، دوروتی پورسل ۱۹ ساله با درد معده از خواب بیدار شد؛ کاملاً غافل از اینکه در شرف زایمان است. او نوزادش را از پنجره به بیرون پرت کرد و متعاقباً این کار نهادینه شد.

به طور طبیعی، شک‌ و تردید در مورد این داستان‌های به‌ظاهر واقعی ارواح فراوان بود. با توجه به اینکه یکی از معروف‌ترین قتل‌عام‌ها در این خانه داستان واقعی ارواح رخ داده و خانواده لوتز بدهی‌های سنگین داشتند، فقط منطقی است که آن‌ها برای جلب مجدد توجهات به قلمروشان (شاید حتی یک معامله کتاب یا فیلم)، یک حیله مفصل ساخته باشند.

شما در مجله اتاق فرار می‌توانید جدیدترین اتاق فرارها را مشاهده و رزرو نمایید.

پیرمرد در حالی‌کـه بـه زحمت، با دست لرزانش دکمه پیراهنش را می‌بست، با صدایی نحیف ولی همراه با غرور خاصی جواب داد: هیچ‌وقت بـه این خوبی نبودم.

این قیمت حقیقتاً بیش از حد خوب بود که واقعی باشد، بنابراین لوتز، همسرش کتی، و پسرانشان دانیل و کریستوفر با قدردانی وارد خانه شدند.

در نهایت هم یکی از خوانندگان‌مان با دفتر مجله تماس گرفت و داستان زندگی خود را برایمان تعریف کرد. شما هم این داستان را بخوانید و او را راهنمایی کنید. اگر زندگی خودتان هم داستانی عجیب است حتما با ما تماس بگیرید تا در شماره بعد داستان شما زینت‌بخش این صفحات باشد.

Report this page